Feeds:
نوشته
دیدگاه

Archive for نوامبر 2009

یکشنبه‌ی گذشته، اکبر گنجی به دعوت انجمن «اتحاد برای ایران» میهمان ایرانیان کلن بود. بیش از ۲۰۰ نفر در این گردهمایی شرکت کرده بودند. اکبر گنجی به مسایل جنبش اخیر ایران و جنبش سبز پرداخت و تمرکز صحبت‌های او به مساله‌ی حقوق بشر و نفس آن در ایران و راه‌کارهای پیش رو بود. در بخش دوم برنامه گنجی به سوالات شرکت‌کنندگان پاسخ داد.از او به‌عنوان کسی که در دهه‌ی شصت در دست‌گاه دولتی بوده، درباره‌ی اعدام‌های این دوران و به‌خصوص سال ۶۷ سوال شد. او در پاسخ گفت که او در آن زمان در ایران نبوده و خبر اعدام‌ها را دیرتر شنیده است. اکبر گنجی از حرکت خود و دیگر هم‌کاران‌اش در رابطه با جنایات در ایران و تکمیل پرونده و ارجاع آن به سازمان ملل از همه‌ی ایرانیان آزادی‌خواه خواست تا در تکمیل این پرونده‌ی جنایی هم‌کاری کنند.کاری که ما می‌کنیم و البته در درجه‌ی اول شکایت این کمپین از علی خامنه‌ای خواهد بود، و این نیاز به هم‌کاری همه‌ی دوستان دارد. ما وب سایتی درست کرده‌ایم و پنج‌ـ‌شش هزار ایرانی تا کنون امضای‌اش کرده‌اند و درخواست‌مان این است که تمام ایرانیان عضو کمپینی شوند که یک پروژه‌ی ملی است.

کار هم یک کار حقوق بشری است و اصلا کار سیاسی نیست، و حزب هم نیست. همه دارند کوشش می‌کنند به جنایات رهبران رژیم ایران رسیدگی شود. هر مرحله‌ای که اتفاق بیافتد، ما اعلام می‌کنیم و واقعا هم داریم با افراد متخصص در این مورد صحبت می‌کنیم.

این پروژه از حالتی برخوردار است که امکان ندارد این پروژه را مجانی پیش برود. چون شما باید برای این پروژه وکلای بین‌المللی بگیرید و وکلای بین‌المللی معمولا مجانی این کار را نخواهند کرد. من تا به حال کوشش‌ام این بوده است که هر کاری می‌کنیم مجانی باشد. ولی به‌هرحال ما مجبوریم برای این کار وکلای درجه‌ی یک بین‌المللی بگیریم و این به عضویت همه‌ی ما ایرانی‌ها در این کمپین نیاز دارد.

این عملی خواهد بود و به جامعه‌ی ایران خیلی کمک می‌کند و امیدواریم که تا حدود زیادی باعث شود که خشونت‌ها را در ایران کاهش دهد.

به هرحال خوب است که همه به این پروژه‌ی ملی کمک کنند که بتوانیم با حمایت تک‌تک دوستان آن را پیش ببریم و همه در جمع‌آوری اسناد هم برای این کار باید کمک کنند تا بشود این پروژه را پیش برد.

البته این پروژه پروژه‌ی زمان‌بَری است. دادگاه‌های بین‌المللی مثل دادگاه‌های جمهوری اسلامی نیستند که شب حکم بدهند و صبح اعدام کنند. لذا مدرک می‌خواهد، سند می‌خواهد و ضمن این که مدرک و سند هم باشد، شما باید بتوانید اثبات کنید این فرد خاصی که شما مدعی هستید در این جنایت نقش داشته است. و این کار بسیار پیچیده و زمان‌بری است.

پیشنهادی که به من شده بود این بود که ضمن این کارِ بلندمدتی که می‌کنیم، یک کار کوتاه‌مدت هم بتوانیم بکنیم و آن تشکیل یک دادگاه بین‌المللی شفاهی اولیه است و بزرگ‌ترین حقوق‌دانان و وکلای جهان را، مثلا ۵۰ نفر را جمع کنیم برای مدت دوـ‌سه هفته و سران رژیم ایران را آن‌جا محاکمه کنیم. ما با این برنامه‌ها پیش می‌رویم و امیدوار هستم که همه‌ی دوستان در این برنامه به ما کمک کنند.
نقل از رادیو زمانه

Read Full Post »

احمد زید آبادی ! این دیگر فقط یک نام نیست . یک مفهوم . یک هویت. یک معناست برآمده از تبار آزادی . باید پذیرفت که اکنون نام زید آبادی از خویشتنش منتزع می شود و به یک مفهوم اطلاق می گردد. نامی که می توان به آن سنجید و معیاری ساخت در حرفه روزنامه نگاری ایران و تاریخ مطبوعات! دیرگاهی است چراغ مطبوعاتمان به روغن چراغ پیشینیانمان می سوخت ، و دلمشغولیمان بود ، تا مبادا روغن به انتها رسیده تاریکی فراگیرمان شود … امروز اما بر خود می بالیم، چرا که او آتشی به چراغمان افروخت، که تا سالیان بی شمار، روشنی بخش راهمان خواهد بود. به چشمی اشک شوق و امیدمان روان است و به چشمی عصاره تلخ از درد یاران دربند ، اما نگفتن آثار درخشان چنین پایمردی ها هم روا نیست . چرا که ، نوشدارویی است چاره ساز که تن بیمار و رنجور خستگان را توانی دوباره می بخشد .
در بخش روشن قیام ملتمان چه زیبایی ها دیدیم و چه نشانهای بی بدیل ، که گاه از تاریخ گذشتگانمان هم مستغنی مان ساخته تا بدانیم که تاریخی نو در شرف ساختن است ، چنانکه پیشترها ساخته ایم و این قدریست که باید دانست و قیمتی داشته که مکرر پرداخته ایم.
در این میانه زنان و مردانی را پیرامونمان یافتیم که جز در چنین گذار دهشتناکی ، از چشم بصر به چشم بصیرتمان نمی رسیدند. و این موهبتی والاست که آنان را یافته ایم که شاید بدین سبب خود را بیابیم … و دیگران را.
موجودات نازنینی که چه بسیارند و چه پنهان از نظر که یک به یک آشکار می شوند در حوادث سخت و روزهای درد .
و از این میانه یکی نیز زید آبادی است.
او گفت نه و بر این سخن ایستاد . طنین صدای او اینک راه است . معیارست. مانند شاعری که شعرش را به خلق می سپارد یا موسیقی دانی که نوایش را از آن دیگران می سازد و ماندگار می شود. دیرگاهیست که به چنین » نه» بی پایان و کوبنده ای محتاج و تشنه ایم. از این گونه «نه «های بزرگ و جامعه ساز همچنان در راه است … مهم ، باور به این کلام ، ایستادن و تکرار آن است بی هراس از انعکاس آن در شب ظلمانی …ما به چنین » نه «های آزادی خواهانه چه بسیار محتاجیم . تکرار آن اما راه را هموارتر ، آفتاب مان را گرمی بخش و روشنایی مان را پایدار می سازد … ایدون باد

Read Full Post »

«

در حالی که جمعه ٢٩ آبان یکی از کمیسون‌های سازمان ملل متحد ایران را برای نقض فاحش حقوق بشر به ویژه پس از سرکوب اعتراضات به انتخاب مجدد محمود احمدی نژاد و استفاده از شکنجه و رفتار غیر انسانی با متهمان» محکوم کرده است، وخامت و سیاهی همچنان بر وضعیت رزونامه نگاران حاکم است.

گزارشگران بدون مرز در این باره اعلام می‌کند : » علیرغم محکومیت روشن ایران از سوی سازمان ملل این کشور به شکنجه روزنامه‌نگاران و دیگر مخالفان زندانی در عدم شفافیت کامل و در پشت درهای بسته ادامه می‌دهد. مجمع عمومی سازمان ملل باید برای بازداشت‌ها و محکومیت‌های غیرقانونی و خودسرانه روزنامه‌نگاران و مخالفان و فعالان سیاسی جمهوری اسلامی ایران را محکوم کند.»

ساسان آقایی روزنامه نگار فرهیختگان و همکار بسیاری از روزنامه های اصلاح طلب در تاریخ اول آذر ماه ١٣٨٨ بازداشت شد. ماموران امنیتی پس از بازرسی منزل و ضبط وسائل شخصی، این روزنامه‌نگار و مدیر وبلاگ تریبون آزاد را به همراه خود برده و به محل نامعلوی منتقل کردند. ساسان آقایی سومین روزنامه نگار زندانی روزنامه فرهیختگان است دو همکار دیگر وی رضا نوربخش و مسعود باستانی هر کدام اخیرا به شش سال زندان محکوم شده اند.

رضا رفیعی فروشانی روزنامه نگار مستقل و همکار بسیاری از رسانه های داخلی و بین المللی نیز به پنج سال حبس قطعی و ٧ سال زندان تعلیقی محکوم شده است.

دوم آذر ماه محکومیت زندان احمد زید آبادی نیز اعلام شد . این روزنامه‌نگار به پنج سال زندان و تبعید به گناباد محکوم شده است. وثیقه این روزنامه نگار از سوی دادگاه افزایش یافته است وی برای آزادی موقت باید ٣٥٠ میلیون تومان پرداخت کند.

محمد علی ابطحی وب نگار وب‌نوشت در تاریخ اول آذر ماه با سپردن ٧٠٠ میلیون تومان وثیقه پس از ١٦١ روز بازداشت آزاد شد. این روحانی وبلاگ نویس معروف به شش سال زندان محکوم شده است.

پنج روزنامه نگار محکوم شده اول بار در سری دادگاه های استالینی برگزار شده در تهران محاکمه شده اند. برخی از آنها در این نمایش مجبور به قرائت نامه ای از اعتراف اجباری خود شد بودند . از اغاز محاکمات وکلای زندانیان از دسترسی به پرونده موکلین و یا ملاقات با آنها محروم بوده اند. وکلای تسخیری ناشناسی نزدیک به نهادهای امنیتی از سوی دادستانی تهران برای دفاع از زندانیان برگزیده شده اند.

گزارشگران بدون مرز یاد آور می شود که از ٢٢ خرداد مقامات امنیتی قضایی زندان اوین در باره وضعیت زندانیان از اطلاع‌رسانی به خانواده ها خودداری می‌کنند . اعمال فشار بر روزنامه نگاران زندانی همچنان ادامه دارد. آنها هر لحظه می توانند برای بازجویی فراخوانده شوند، ملاقاتشان بدون هیج دلیلی ممنوع و برای آری یا نه گفتن به یک پرسش به سلول انفرادی منتقل شوند.

گزارشگران بدون مرز اخیرا از وضعیت دشوار مهدی حسین زاده مطلع شده است. این روزنامه‌نگار که از تاریخ ٩ مرداد ماه در بازداشت بسر می‌برد شدیدا مورد بد رفتاری و شکنجه قرار گرفته است. مقامات قضایی تاکنون در باره پرونده و اتهامات وی سکوت کرده اند.

ژیلا بنی یعقوب روزنامه‌نگاری که خود اخیرا از زندان آزاد شده است نگران سلامت همسرش بهمن احمدی اموی است که همچنان در زندان بسر می‌برد. این روزنامه نگار بعد از ٦٥ روز سلول انفرادی به بند ٣٥٠ منتقل شده بود اما در پی اعتراض به وضعیت نابسامان زندان و این بند مجددا به سلول انفرادی در بند ٢٠٩ بازگرداننده شده است. ژیلا بنی یعقوب به گزارشگران بدون مرز اعلام کرد » آخرین بار دوشنبه هفته گذشته با او ملاقات کردم که به شدت بیماری بود و تب داشت . ما نگران هستیم که از نظر مراقبت های پزشکی و دارو و درمان به موقع در دسترس شان قرار نگیرد . هنوز پس از پنج ماه بهمن اجازه پیدا نکرده است که با وکیلش دیدار کند و وی دسترسی به پرونده ندارد و اتهامات را نمی‌داند.

Read Full Post »

آزادی اعتراض در ایران!

رییس دولت کودتا در آذربايجان شرقي گفت : ‌شرکت 85 درصدي مردم در انتخابات، پايان دموکراسي ليبرال است! ا.ن گفت : ‌انتخابات ايران در کمال آزادي برگزار شد در حالي که انتخابات در ديگر کشورها تا ۹۶ درصد از پيش تعيين شده است ؛ بنابراين حضور 85 درصدي مردم نقطه پايان دموکراسي ليبرال است! او گفت : انقلاب اسلامي برپا نشد که يک عده بروند تا يک عده بيايند! رییس دولت کودتا با اشاره به تحولات پس از انتخابات ، با فرا فکنی و متهم کردن دیگر کشورها به انتخابات فرمایشی !! و از قبل تعیین شده ، ضمن نادیده گرفتن سرکوب تظاهرات میلیونی مردم ، دهها جان باخته را ه آزادی ، زخمی شدن صدها تن و دستگیری هزاران نفر از فرزندان این سرزمین وقیحانه اعلام می دارد که در انتخابات اجازه داده شد حتي کانديداها مبناي حکومت را زير سوال ببرند! بیان رسمی ختم دمکراسی از سوی کودتا گران ، اگر چه به بهانه لیبرالی خواندن آن صورت پذیرد ، و نیز علیرغم شواهد فراوان پیش از آن طی سالها و خصوصا ماههای اخیر ، زنگ خطری است که عزم جزم شده کودتاچیان به رهبری خامنه ای جنایتکار را برای حذف تمام نهادهای اجتماعی و مدنی حتی در شکل ظاهری آن آشکار ساخته و هوشیاری ملت ایران را در مواجهه با آنان بیش از پیش ضروری می سازد.با توجه به در پیش بودن مراسم تاریخی 16 آذر ماه و ارتباط عمیق آن با جنبش سبز ایران و نیز هشدارها و تهدیدات چند روز اخیر عوامل سرکوبگر خصوصا اظهارات وحشیانه محسنی اژه ای ، باید با هوشیاری و برنامه ریزیهای جدی تر و حساب شده ای در برابر نظام فاشیست خامنه ای و نیروهای جنایتکارش قرار گرفت.

Read Full Post »


دور تازه‌ای از فشار بر روزنامه‌نگاران ایران آغاز شده است. بیانیه‌ی تازه‌ی سازمان گزارشگران بدون مرز در پاریس از بازداشت سه روزنامه‌‌نگار دیگر آکو کردنسب، مزدک علی‌نظری و رحیم غلامی خبر داده است. گروه پرشمار بی‌سابقه‌ای از روزنامه‌نگاران مستقل از ایران خارج شده یا گریخته‌اند. بیانیه‌ی تازه‌ی سازمان گزارشگران بدون مرز ابراز نگرانی کرده که با تشدید رعب و وحشت و سانسور مقامهای ایرانی موفق شوند، کشور را از روزنامه‌نگاران مستقل خالی کنند.

از سوی دیگر یک روزنامه‌نگار فعال اجتماعی بهمن احمدی‌ عموئی که پیش از این ۶۵ روز در بند ۲۰۹ اوین در سلول انفرادی بسر می‌برد، بار دیگر به بند انفرادی فرستاده شده است. از خروج چندین روزنامه‌نگار به خارج نیز جلوگیری شده است.

چند روزنامه‌نگار زندانی مثل سعید لیلاز، مهدی حسین‌زاده، احمد زیدآبادی همچنان وضعیت بلاتکلیفی دارند. از سوی دیگر در دفاع از روزنامه‌نگاران ایران اتحادیه‌ی بین‌المللی روزنامه‌نگاران که بیش از ۶۰۰ هزار عضو در بیش از ۱۲۳ کشور جهان دارد، در قطعنامه‌ای برای همبستگی گسترده با روزنامه‌نگاران ایران با ابراز نگرانی از نقض آزادی مطبوعات در ایران، بازداشت روزنامه‌نگاران خواستار تجدید نظر اساسی حکومت ایران در این مورد شده است و خواستار آزادی روزنامه‌نگاران زندانی ایران.
مصاحبه رادیو زمانه با رضا معینی مسئول بخش ایران سازمان گزارشگران بدون مرز:
آقای رضا معینی، سازمان گزارشگران بدون مرز بار دیگر سرکوب آزادی بیان در ایران را محکوم کرده است. هم‌چنین بازداشت روزنامه‌نگاران، فشار بر وکلا و بر خانواده‌های زندانیان مطبوعاتی را. وضعیت روزنامه‌ و روزنامه‌نگاران مستقل ایران را در حال حاضر شما چطور ارزیابی می‌کنید؟

اگر کلمه‌ا‌ی برای این وضعیت بتوانیم پیدا کنیم، در یک کلام باید گفت اسفبار است. این را من چندین بار تکرار کرده‌ام، ولی متأسفانه هنوز بدتر از گذشته است. این وضعیت وضعیتی است که غیرقابل تحمل است. از یک سو تعداد زیادی از روزنامه‌نگاران همان گونه که خودتان اشاره کردید، در زندان‌ هستند.

از سوی دیگر تعداد بیشتری کشور را ترک کرده‌اند، تحت فشار و از وحشت زندان و شکنجه و عملاً آن‌هایی هم که در ایران مانده‌اند، آن‌چه در این اطلاعیه ما اشاره کرده‌ایم، بنابر وضعیتی که دارند یا مورد تهدید قرار می‌گیرند، یا احضار می‌شوند. ازجمله خانواده‌های زندانیان و وکلا و مدافعان حقوق بشر. در این رابطه به طور مشخص چندین مورد را ما بررسی کرده‌ایم.

علاوه بر همه‌ی این مباحثی که شما به خوبی بیان کردید، نکته‌ی دیگری هم باید اضافه کرد و آن احکام سنگینی است که علیه روزنامه‌نگارانی که در زندانند و حتا آن‌هایی که به قید وثیقه آزاد شده‌‌اند شروع شده و عملاً احکامی بسیاری نگران‌کننده است. قای معینی سازمان گزارشگران بدون مرز کمپینی هم برپا کرده است برای همیاری به روزنامه‌نگاران ایرانی که کشور را ترک کرده یا از ایران گریخته‌اند و در انتظار اجازه‌ی اقامت در کشورهای آزاد به‌سر می‌برند. خبرهای مختلفی هست. تعداد این روزنامه‌نگاران را برخی بیش از ۱۵۰ نفر می‌دانند. سازمان شما تا کنون پرونده‌ی چند نفر را در این کمپین همیاری قرار داده است؟

اگر اجازه بدهید من به شکل کلی توضیحی بدهم. یک، تعداد پرونده‌هایی که ما امروز داریم، چیزی نزدیک به ۷۰ پرونده است. این به این معنی نیست که ۷۰ روزنامه‌نگار ایران را ترک کرده‌اند. حداقل آن‌هایی که با ما در ارتباطند و تقریباً اکثریت‌شان تا حالا ارتباط گرفته‌اند، این تعداد می‌شوند.

بخش عمده‌ی این روزنامه‌نگاران امروز در کشورهای همسایه‌ی ایران منتظر ویزا هستند و به آن‌جا پناهنده شده‌اند. این واقعیت است که کشورهای امضاکننده‌ی کنوانسیون ژنو، یعنی کشورهای اروپایی و برخی کشورهای دیگر که البته عمدتاً این کشورها اروپایی‌اند، این‌ها در رسیدن پناهنده به کشور، یعنی به مرز جغرافیایی‌شان، می‌توانند وضعیت پرونده را بررسی کنند و خودشان پناهندگی بدهند یا ندهند.

در دیگر کشورها مثل ترکیه، پاکستان، عراق و یا کشورهای همسایه‌ی ما مثل خود ایران که امضاکننده‌ی کنوانسیون ژنو نیستند، این پناهندگان باید پرونده‌ی‌شان از طریق کمیساریای عالی پناهندگان مورد بررسی قرار گیرد. اگر با پرونده موافقت شد، یعنی پناهندگی‌شان تأیید شد، باید منتظر بمانند که کشور ثالث که عمدتاً کشورهای اروپایی و کانادا و آمریکا و دیگر کشورهایی که می‌توانند پناهنده بگیرند، در لیست خودشان به این پناهندگان جا بدهند که بیایند.

وضعیت کمیساریای عالی پناهندگی در همین کشورهایی که من نام بردم، وضعیت بسیار دشواری است. ما در این رابطه در مقابل چند مسأله قرار گرفته‌ایم. یکی آن که به عنوان یک سازمان مدافع حقوق بشر نمی‌توانیم به کمیساریای عالی پناهندگی بگوییم که این پرونده را زودتر یا با اولویت دیگر یا اولویت بیشتر مورد بررسی قرار دهد. این کار درستی نیست.

از سوی دیگر تعداد مراجعین به این کمیساریای عالی پناهندگی می‌توانیم بگوییم روزانه مثلاً صد یا دویست نفر آدم است. در این رابطه مستثنی کردن روزنامه‌نگاران برای ما غیرممکن است، ضمن آن که این کار را هم می‌کنیم. یعنی به کمیساریای عالی پناهندگی نامه می‌نویسیم، به آن‌ها می‌گوییم که این پرونده‌ها را بنابر وضعیتی که هست، حداقل بیشتر مورد توجه قرار دهند.

در کنار آن اما وضعیتی که امروز به‌ویژه برای برخی از روزنامه‌نگاران ما در این کشورها هست، وضعیت خطرناکی است. این روزنامه‌نگاران شاهدین وقایعی در ایران بوده‌اند. این وقایع بسیار بااهمیت است. برخی از این روزنامه‌نگاران در وقایعی که ما مرتب در طی این دو سه ماه گذشته از آن‌ها صحبت کردیم، در بدترین شکل در این کشورها زندگی می‌کنند، و در خطر زندگی می‌کنند. به همین خاطر سازمان گزارشگران بدون مرز این کمپین را راه انداخت.

این کمپین در اساس بر این مبنا است که یک، به این تعداد کشورهای اروپایی باید ویزا دهند، چیزی که ما نامش را گذاشته‌ایم ویزا برای آزادی. ما از همه‌ی کشورهای اروپایی تقاضا کردیم که به این‌ها بلافاصله ویزا دهند و در چارچوب همان کنوانسیون ژنو منتظر نمانند در رابطه با کمیساریای عالی پناهندگی. این اولین کاری بود که کردیم.

برخی از کشورهای اروپایی با ما همکاری می‌کنند و ویزا داده‌اند، برخی دیگر متأسفانه این کار را تاکنون انجام نداده‌اند. اما این پناهندگان اگر بخواهند تغییر مکان بدهند و کار و ویزایشان درست شود، ما بودجه‌ی خاصی نداریم.

یعنی گزارشگران بدون مرز بودجه‌ای برای پناهندگان ندارد. واقعیت این است. به همین خاطر تقاضای همیاری کردیم و به‌ویژه اولین خطابمان هم به هموطنان ایرانی‌مان است که اگر می‌توانند به ما کمک کنند و در این رابطه آن چیزی که ما می‌گوییم مقداری پول، امکانات مالی، هتل هر گونه امکانی که خودشان فکر می‌کنند در اختیار ما قرار دهند که بتوانیم این پناهندگان را جابجا کنیم.

ما فکر کردیم با همیاری همه‌ی مدافعان آزادی بیان برای ایران، مدافعان آزادی زندانیان سیاسی، مدافعان آزادی در ایران، در سراسر جهان و بویژه ایرانیان مقیم خارج، می‌توانیم دست کم تا وقتی شرایط کمی عادی شود، این مشکل را حل کنیم. این کمپین ما است.

همین کمپین را شما برای روزنامه‌نگارانی که در زندان هستند به نوع دیگری ادامه می‌دهید؟

بدون شک. یعنی ما مسأله‌ی اصلی‌مان این است که ما یک سازمان دفاع از حقوق پناهندگان نیستیم. ما سازمان دفاع از آزادی بیان هستیم و به این عنوان دفاع از روزنامه‌نگاران زندانی هستیم. این کمپین یک کمپین دائمی است و ما ادامه می‌دهیم.

یعنی گزارش‌دهی مشخص راجع به وضعیت روزنامه‌نگاران زندانی، محکوم کردن هر اقدام در این رابطه، جمع‌آوری لیست زندانیان، مشخص کردن محکومیت‌شان و در این رابطه اطلاع‌رسانی به نهادهای بین‌المللی سازمان ملل و به طور مشخص خواست از مسئولین ایرانی که به این مسأله دقت کنند و بدانند که بازداشت روزنامه‌نگار بازداشت یک جامعه است، گروگان گرفتن یک جامعه است و این راه حل نیست.

ما در اولین اطلاعیه‌‌هایمان تأکید کرده بودیم که برای حل هر بحرانی نیاز به گفت‌وگو است، برای گفت‌وگو نیاز به آزادی بیان است. در این رابطه اگر حداقل توصیه‌ی ما و توسعه‌ی همه‌ دلسوزانی که در ایران این صحبت را کرده بودند و در خارج از ایران، مسئولین‌ای گوش می‌کردند که امروز با باتوم روزنامه‌نگار و شهروند ایرانی را کتک می‌زنند، حداقل می‌توانست به این خشونت‌ها منجر نشود.

Read Full Post »

سارا شريعتي در نشستي با عنوان سبزها و دين كه از سوي انجمن اسلامي دانشجويان دانشكده علوم اجتماعي دانشگاه تهران برگزار شد و به بررسي جامعه‌شناختي تحولات اخير پرداخت گفت: جنبش سبز احتياج به وقت بيشتري براي تحليل دارد چرا كه اين جنبش جوان است و چند ماه بيشتر از به وجود آمدن آن نمي‌گذرد.
وي با بيان اينكه هم‌اكنون در مرحله توصيف شرايط هستيم ادامه داد: از اين رو بايد از داوري يا پيش‌گويي پرهيز كنيم يا قاطعانه پيش‌گويي نكنيم.

اين فعال مدني افزود: مشاهده من اين است كه با يك جريان اعتراضي وسيع روبرو هستيم كه به مناسبت انتخابات امكان بروز پيدا كرده است. ما بايد نقطه جريانات اعتراضي را بشناسيم و ببينيم كه چطور در انتخابات بروز كرده است به همين خاطر ما نياز به يك الگوي مطالعاتي خاص ايران داريم.

شريعتي افزود: جهش وسيع و سريع ارتباطات دموكراتيزاسيون نقش زنان، نقش دين و جوان بودن جامعه تحولاتي را به وجود آورده و به نظر مي‌رسد كه سرعت جامعه با ساختارها و نهادها يكي نيست.

وي با بيان اينكه وقتي جامعه ديناميك است و نهادها نمي‌توانند آن را همراهي كنند يك تنش جدي به وجود مي‌آيد گفت:در اين شرايط جامعه مي‌خواهد كه انفجار يااعتراض خود را نشان دهد و جامعه نيازمند بازتعريف خود است. كه در اين شرايط ماجراي انتخابات به وجود مي‌آيد.

به گفته شريعتي چون اين حوادث مديريت نشد و با خشونت روبرو شد به يك جنبش اجتماعي تبديل شد كه البته ترجيح مي‌دهم نامش را يك جنبش وسيع شهروندي بگذارم.

اين فعال مدني با بيان اينكه ايدئولوژي واحدي حاصل اين جنبش نيست، گفت: اين جنبش جنبشي غيرنهادينه و اعتراضي است كه اعتراضش را به يك شكل واحد يعني به خيابان آمدن نشان مي‌دهد و يك كنش جمعي معناساز است كه با خواست مشاركت بيشتر اجتماعي فعاليت مي‌كند.

شريعتي خاطر نشان كرد: طبيعت اين جنبش و اولين ويژگي آن اين است كه داراي سه تضاد است يكي تضاد متن جامعه با نظام به آن نحوي كه در جامعه تحولاتي رخ داد و نظام مستقر با آن همراهي نكرده است؛ ديگر تضادهاي درون خود نظام است بر سر اينكه چه كسي بيشتر به اصول پايبند است و موضوع ديگر تضاد در جامعه است كه گاه شكل و بوي طبقاتي نيز پيدا مي‌كند.

وي با بيان اين مطلب كه جنبش سبز امروز خودش را با كنش جمعي و تضادهايش معرفي مي‌كند نه با اهدافش اظهارداشت: آنچه كه در آمدن به خيابان‌ها به عنوان رسانه مي‌بينيم اين است كه جنبش خودش را با اهدافش معرفي نمي‌كند و چون داراي دغدغه‌هاي متمركز و واحدي نيست بسيار ديناميك و پويا بوده و داراي يك مديريت مشخص نيست. اين نداشتن مديريت واحد مي‌تواند مزيت‌ها و در عين حال كاستي‌هايي را به جنبش تحميل كند.

شريعتي به طرح اين پرسش كه دين دراين ماجرا چه جايگاهي دارد گفت: نبايد بين دين‌داران و بي‌دينان تقسيم كنيم و ما احتياج به جامعه‌شناسي داريم نه دين‌شناسي. به طوري كه بايد به جاي دين به سراغ حاملان دين در جامعه برويم و ببينيم كه هر كس رنگ خودش را به دين مي‌دهد و برداشت خودش را دارد.

وي در اين باره كه چرا از نمادهاي ديني در جنبش سبز استفاده شده است كه اولين دليل اين است كه زبان ديني، زبان عمومي جامعه است و ديگر آنكه زبان دين زبان مشروع است و همچنين ايجاد مصونيت مي‌كند.

شريعتي با بيان اينكه ديني كه با نظم موجود يكي شود دين اميد نيست گفت: دين هم مي‌تواند مشروعيت‌بخش باشد و هم معترض به طوري كه مي‌بينيم دين كاركرد اعتراضي خودش را در جريان جنبش سبز پيدا مي‌كند.

اين فعال سياسي تصريح كرد: شايد زود باشد كه از ايدئولوژي در اين جنبش صحبت كنيم. جنبش هم‌اكنون در مرحله جنيني خودش است و همه گروه‌ها را نيز درخود جاي داده است.

شريعتي با بيان اين عقيده كه جنبش سبز محصول تحول اجتماعي است نه محصول ديني، جديد يا اسلام جديد گفت: اگر انتخابات هم پيش نمي‌آمد حتما به يك مناسبت ديگر اين جنبش بروز مي‌كرد و اين اجتناب‌ناپذير بود كه جامعه از خلال موضوع انتخابات بتواند خود را بازتعريف كند.

وي با تاكيد كردبر اين كه اين قليان و جنبش اجتماعي بايد مديريت شود و هدف داشته باشد تصريح كرد: اين جنبش همانطور كه براي جامعه يك ضرورت بوده براي نظام هم يك فرصت است البته اگر نگويند تهديد، چرا كه از خلال آن زنگ خطري به صدا درمي‌آيد كه نظام متوجه شود كه بايد به نگاهي كه از متن جامعه برخاسته توجه كند و متوجه تحولات اجتماعي و چند صدايي جامعه شود.

شريعتي با تاكيد بر اينكه اين زنگ خطر يك بار بيشتر براي نظام به صدا درنمي‌آيد گفت: ما نبايد به دنبال شبيه‌سازي با انقلاب يا اصلاحات برويم چرا كه اين جنبش حركتي بي‌بديل است.

Read Full Post »

کامبیز نوروزی، دبیر کمیته حقوقی انجمن صنفی روزنامه نگاران ایران به دو سال حبس تعزیری و 76 ضربه شلاق محکوم شد. این رای یکی از ابلهانه ترین آراء صادره در روزهای پس از انتخابات است که به نحو آشکاری از سر کینه جویی و تسویه حسابهای قبلی صادر شده است . یقینا عوامل کودتا چی اصولا با تعقیب آقای نوروزی سعی کرده اند در حوالی یکی از مراکز تجمع مردمی و اعتراضی او را دستگیر کنند تا برای قانون شکنی ظالمانه خود بهانه ای داشته باشند! کامبیز نوروزی، در مراسم قانونی هفتم تیر امسال توسط نیروی انتظامی و در برابر مسجد قبا تهران دستگیر شد و حدود دوهفته در بازداشت به سر برد.
او در هیچ یک از ستادهای انتخاباتی حضور نداشته و هیچ فعالیت تبلیغی انجام نداده است. این در حالی است که ، شعبه 26 دادگاه انقلاب اسلامی نوروزی را به اتهام «فعالیت تبلیغی علیه نظام و اخلال در نظم عمومی» محکوم کرده است. برای اعضاء انجمن صنفی روزنامه نگاران و کسانی که سالیان متمادی با زحمات طاقت فرسای کامبیز نوروزی برای روزنامه نگاران آشنایی دارند ، بسیار بدیهی و آشکار است که از مدتها پیش کینه جویان سپاهی، اطلاعات و دادستانی منتظر فرصتی برای ضربه زدن به این چهره فعال ، آگاه ، صبور و رنج کشیده مطبوعات بوده اند.
جرم اصلی کامبیز نوروزی متانت مطبوعاتی است! تلاش برای آزادی رسانه ها در چارچوب های تعریف شده و آگاه سازی حرفه ای روزنامه نگاران از حقوق اساسی خویش . آقای نوروزی در سالیان گذشته بصورتی خستگی ناپذیر در تلاش برای ارائه قوانین مطبوعاتی مترقی و اساسنامه صنفی بر پایه عدالت اجتماعی و آزادی های حرفه ای بوده و دستاورد فعالیت ایشان تاسیس انجمن صنفی روزنامه نگاران و رسیدن به جامعه مستقل مطبوعاتی امروز ایران است که تعداد کثیری از اعضاء آن در حبس دولت فاشیست حاکم گرفتارند.
پس از سرکوب مطبوعات کشور و سلاخی رسانه های آزاد و مستقل ، دستگیری و حبس و بند روزنامه نگاران آگاه و سرانجام هجوم به انجمن صنفی روزنامه نگاران ایران و اشغال غیر قانونی آن که آقای کامبیز نوروزی از شاخص ترین پایه گذاران آن محسوب می شود ، آشکار بود که خودکامگان قدرت پرست ، به مرور به دنبال بانیان این انجمن خواهند بود که آقای کامبیز نوروزی از جمله آنان است . انسانی فرهیخته ، قانونگرایی اندیشمند ، متفکر ی آرام و روزنامه نگاری عمیقا با اخلاق که هر دیدار و گفتگویی با ایشان ولو اندک ، همواره ارزشمند و آموزنده است.
صدور حکم شلاق بر بدن این متفکر حقوقدان ، در حقیقت شلاق بر قانون لگد کوب شده مطبوعات است، شلاقی است بر پیکر آزادی و انتقامی نا جوانمردانه و پلید از جامعه مطبوعاتی ایران . اکنون که اخبار مجازاتهای قرون وسطایی رژیم کودتا در باره اسرای جنبش یک به یک منتشر میگردد ، باید آماده بود تا بزودی با خیزشی ملی و جنبشی اجتماعی که در تکامل طبیعی جنبش سبز ملت ایران قرار گیرد ، فضایی را ایجاد کنیم که هر چه زودتر زندانیانمان را از سیاهچال ها رها سازیم و دشمن سفاک را به مجازات قانونی این همه ستمگری بی شرمانه برسانیم. ما را توان ایستادن و تماشای ضربات شلاق ستم بر وجود عزیزان و همرزمانمان نیست …. تحمل به بند کشیدنشان را هم در خود نمی بینیم …. بر خیزم و در برابر این ستمگران بایستیم.

Read Full Post »

poorandarzjani

براساس گزارش های موثق دریافتی، رامین پوراندرزجانی روز سه شنبه در استراحتگاه خود در ساختمان بهداری نیروی انتظامی تهران بزرگ فوت می کند و علت فوت وی توسط مقامات مسئول، سکته قلبی در خواب عنوان می شود.

این دکتر وظیفه تعدادی از قربانیان شکنجه در بازداشتگاه کهریزک را ویزیت کرده بود، از جمله این قربانیان شهید محسن روح الامینی است که دو روز قبل از شهادت توسط این پزشک وظیفه ویزیت شده و وی از ابعاد بلایایی که برسراین شهید جنبش سبز آمده بود، مطلع گشته بود.

او همچنین پس از شهادت روح الامینی، یک هفته بازداشت می شود تا اعلام کند که روح الامینی به علت ابتلا به مننژیت فوت کرده است؛ درحالیکه گزارش مستند پزشکی قانونی علت فوت را اصابت ضربه به سر این شهید جنبش سبز عنوان کرده بود.

پوراندرزجانی، بعد از انتشار گزارش پزشکی قانونی به قید ضمانت آزاد می شود، اما چندین بار توسط بازرسی کل ناجا، دادسرای نظامی و شورای انتظامی پزشکی قانونی کشور مورد بازجویی قرار می گیرد و به علت آگاهی کامل از جزئیات آنچه که در کهریزک اتفاق افتاده بود از طرف افراد ناشناس بارها برای عدم انتشار حقایق این بازداشتگاه تهدید می شود تا مبادا دخالت مستقیم سران نظامی و قضائی کشور را در این بازداشتگاه فاش کند.

پوراندرزجانی، اتفاقات کهریزک را قبل از مرگ، برای عده معدودی از دوستانش بیان و در عین حال نسبت به امنیت جانی خود نیز اظهار ترس می کند تا اینکه ناگهان خبر مرگ او منتشر می شود.

با اینکه علت مرگ پوراندرزجانی، سکته قلبی عنوان شده، با اینحال به خانواده او اجازه کالبدشکافی داده نمی شود و مراسم تشیع جنازه وی نیز تحت تدابیر شدید امنیتی برگزار شد؛ به طوری که بسیاری از دوستان نزدیک این دکتر وظیفه جرات حضور در مراسم تشیع جنازه او را پیدا نکردند.

اقدامات امنیتی صورت گرفته، این سئوال را ایجاد می کند که اگر واقعاً علت مرگ وی سکته قلبی بوده، چرا مراسم تشیع جنازه وی روز پنجشنبه در فضایی به شدت امنیتی در تبریز برگزار شد و چرا اجازه کالبدشکافی به خانواده وی داده نمی شود؟

در ماجرای شهادت ندا آقاسلطان نیز مقام های مسئول درحالی این اتفاق را محصول کار خبری رسانه های خارجی و فعالیت منافقین در ایران اعلام کرده بودند که حتی حاضر نشدند اجازه برگزاری مراسمی برای وی در یکی از مساجد تهران را بدهند.

گفته می شود یکی از نمایندگاه تبریز در مجلس مجدانه پیگیر بررسی علت فوت این پزشک بازداشتگاه کهریزک است.

نقل از سایت نوروز

Read Full Post »

……….16 azar (46)16 azar (40)

Read Full Post »

P3-090815-4-A252D6A0noiconA--080719-7FEAD519

کنفدراسیون بین المللی روزنامه نگاران (IFJ)، روز 25 آبان ( 16 نوامبر ) دوتجمع در شهرهای لندن و بروکسل در مقابل سفارت جمهوری اسلامی، در اعتراض به پایمالی حقوق صنفی و زندانی شدن اهالی رسانه و قلم و توقیف پی در پی مطبوعات و اعمال سانسوردرایران برگزار خواهد کرد. این کنفدراسیون که یک نهاد بین المللی مدافع حقوق روزنامه نگاران و امنیت شغلی و حرفه ای آنان در جهان است و بیش از 600 هزار عضو در بیش از 123 کشور جهان دارد، همچنین در این برنامه اعتراض خود رانسبت به پلمپ دفتر انجمن صنفی روزنامه نگاران ایران اعلام خواهد کرد. انجمن صنفی روزنامه نگاران ایران تنها نماینده این نهاد بین المللی در ایران است و بسیاری از اعضای آن، عضو این نهاد نیز محسوب می شوند. براساس اطلاعیه ای که در سایت رسمی این کنفدراسیون منتشر شده، این مرجع بین المللی در فراخوان خود از تمامی انجمن ها و سندیکاهای روزنامه نگاری عضو درخواست کرده است با حمایت از این حرکت اعتراضی به یاری همکاران خود در ایران بشتابند.گفتنی است که در سایت این کنفدراسیون بین المللی، فهرستی از روزنامه نگاران ایرانی که در ایام پس از انتخابات در 22 خرداد بازداشت و به زندان افتاده و همچنین روزنامه هایی که در این مدت توقیف شده اند انتشار یافته است. در حوادث پس از کودتای انتخاباتی در ایران تعداد زیادی از روزنامه نگاران و فعالین رسانه ای بازداشت شدندو تعداد زیادی روزنامه نیز به محاق توقیف و تعطیلی رفتند. تعداد دستگیرشدگان مطبوعاتی به اندازه ای است که به گفته بسیاری از کارشناسان رسانه ای، این تعداد بازداشت و احضار با دوران پس از کودتای 28 مرداد سال 1332 قابل مقایسه است. آمار روزنامه نگاران زندانی در این دوران به مرز 40 نفر رسیده که از این نظر یکی از رکوردهای برخورد سربکوبگرانه در جهان بشمار می رود. در کنار همه این دستگیری ها و توقیف پی در پی روزنامه ها، خانه روزنامه نگاران ایران نیز به فاصله دو ماه پس از انتخابات، توسط دادستان وقت تهران قاضی سعید مرتضوی، ملقب به قاتل مطبوعات پلمپ شد. دفتر انجمن صنفی روزنامه نگاران ایران که تنها نهاد صنفی غیردولتی و مستقل حامی روزنامه نگاران در ایران است، با هزینه و توسط خود روزنامه نگاران اداره می شد.

Read Full Post »

Older Posts »